پارت سی و نهم :

از اول حس میکردم این قضیه یک سرش به چاووش ربط داشته باشد
لبم از حرفش جمع شد
میخواستم گریه کنم دوست نداشتم دوباره سرم داد و هوار بکشد
ولی مصمم بودم که درد ارباب کم شود
پس بغضم را پس زدم و با مظلومیت لب زدم
_بزارین بزنم به سرتون اگه دردتون خوب نشد اصلا منو ببندین به فلک
نمیدانم از کجای زبانم در امد
ولی خودم هم کپ کردم
ترسیده نگاهش کردم تا در صورتش چیزی بیاب

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۵۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • معصومه

    00

    خیلی زمانش زیاده برای پارت بعد خسته کننده میشه

    ۲ ماه پیش
  • جانا

    00

    خانم نویسنده واقعا انصاف داشته باشید چون هم دیر پارت می زارین بعدم پارت خیلی کوتاه هستند

    ۲ ماه پیش
  • زهرا خزائی | نویسنده رمان

    از دی به بعد چشم بلند میزارم براتون

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.